فهرست مطالب

دراسات فی العلوم الانسانیه - سال بیستم شماره 1 (ربیع 1436)

مجله دراسات فی العلوم الانسانیه
سال بیستم شماره 1 (ربیع 1436)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/02
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مرضیه آباد، رسول بلاوی صفحات 1-18
    موتیف (که در زبان فارسی به آن درون مایه یا بن مایه یا نگار مایه گفته می شود)، به عنوان عنصری مهم در نقد و تحلیل متون ادبی، در نقد اروپایی مورد توجه قرار گرفته است. اصل کلمه ی «موتیف» فرانسوی است. و در ادبیات به معنای فکر اصلی، یا موضوع یا لفظ تکرار شونده به کار می رود. موتیف ها در شعر، حاوی دلالالت های نمادینی هستند که با روح و اندیشه ها و عواطف شاعر ارتباطی تنگاتنگ و بنیادین دارند.
    موتیف ها در شعر یحیی سماوی در اشکال و قالبهای مختلفی همچون مضامین، مفردات و رمز مطرح شده اند. از جمله مهم ترین موتیف هایی که در قالب رمز تجلی یافته «رود»، و «دریا» و متعلقات آن همچون اسطوره سندباد است. این موتیف ها، بسیار در شعر وی تکرار می شوند، اما نه به معنای حقیقی آن ها، بلکه با دلالت ها و دیدگاه های جدید و اغلب به شکل نمادهایی که بر حالت های غربت و ویرانی میهن دلالت دارند. «رود» در شعر سماوی، رمز زندگی و سرسبزی، و رمز میهن، و گاه ویرانی و غارت کشور عراق؛ و «دریا» در شعر وی، رمز ترس و تاریکی و غربت و گام نهادن در مسیر نامعلوم است.
    مقاله حاضر بر آن است تا بر مبنای روش توصیفی - تحلیلی، به این واژگان و دلالت های نمادین آن ها بپردازد.
    کلیدواژگان: شعر معاصر عراق، موتیف، یحیی سماوی، رود، دریا
  • فاطمه بخیت، سعید بزرگ بیگدلی، ناصر نیکوبخت، کبری روشنفکر صفحات 19-38
    نشانه شناسان در نقد جدید، برای عنوان در متن ادبی اهمیت زیادی قائل هستند، چرا که نخستین اشاره ای است که متوجه مخاطب می گردد وهمچون کلیدی دلالی است که ساختار متن را در یک یا چند کلمه خلاصه می کند. از طریق عنوان، خواننده به منظور کشف دلالت ها و مفهوم و گشودن رمزهای آن، وارد اعماق متن می گردد و به خواننده، امکان شناسایی ماهیت و مضمون متنی را می دهد که برای آن عنوان انتخاب می کند.
    لیوهوک، ژرار ژنت، هنری میتران، شارل گریفل، راجر روفر و دیگر ناقدان غربی تاثیر زیادی در گشودن این زمینه در برابر ناقدان معاصر، به منظور بررسی، تعریف و تحلیل عنوان داشته اند، به گونه ای که پژوهش های معاصر به ویژه در دهه های اخیر، به بررسی و نقد همه جانبه ی عنوان پرداخته اند.
    در این مقاله، عنوان دو قصیده ی «شبگیر»، اثر شاعر ایرانی، احمد شاملو و «لیل یفیض من الجسد» اثر شاعر فلسطینی، محمود درویش، تحلیل شده و دلالت کلمه ی «شب» در عنوان هر دو قصیده مقایسه می گردد. روش کاربردی در این مقاله توصیفی- تحلیلی و در پرتو ادبیات تطبیقی و مکتب آمریکایی است.
    نتایج بررسی وتحلیل این دو قصیده حاکی از این است که واژگان«شب» دلالت نمادین آشفتگی و نابسامانی اوضاع جامعه ی دو شاعر است.
    کلیدواژگان: نشانه شناسی، عنوان، ادبیات تطبیقی، شب، احمد شاملو و محمود درویش
  • کاوس روحی برندق صفحات 39-55
    این مقاله با تتبع و جست و جوی کامل در دیوان حافظ شیرازی، معانی کرامت انسانی را مورد بحث قرار داده است. برای این منظور نخست معانی متعدد کرامت در علوم و فنون گوناگون ذکر شده است. این معانی عبارت اند از معنای کرامت در لغت که به معنای شرافت و برتری ذاتی شیء یا شرافت در یکی از صفات اخلاقی انسانی است و معانی کرامت در اخلاق، که به معنای تهذیب اخلاق و دوری از دوستی امور پست دنیوی است و معنای کرامت در فقه و حقوق که عبارت از التزام عملی به ارزش های انسانی می باشد و کرامت در حکمت نظری که به معنای عالم عقلی مشابه عالم عینی گردیدن انسان است، و بالاخره کرامت در عرفان -اعم از نظری و عملی - و تصوف اسلامی و در راس این اصطلاحات، معنای کرامت در قرآن و حدیث ذکر شده است. بنابراین کرامت دارای معانی گوناگون است که در علوم و موارد استعمال مختلف کاربرد دارد، و اما کرامت از دیدگاه حافظ شیرازی اگر چه غرض عمده حافظ کرامت عرفانی است، لیکن کرامت در اشعار و غزلیات حافظ منحصر به این معنا نیست، بلکه حافظ کرامت اخلاقی را در اشعار خود ذکر و در لباس عرفان طرح کرده است و انسان ها را به التزام به آن دعوت کرده است. و این کرامت که در اشعار حافظ طرح شده به واسطه ی انتشار اشعار حافظ در زمان او در بلاد اسلامی و غیر آن انتشار یافته و اشعار او دست به دست چرخیده و تاثیر مضاعف در دل ها گذاشته است. و این همه از اشعار حافظ قابل استفاده است.
    کلیدواژگان: کرامت، انسان، حافظ شیرازی، قرآن
  • صبحه عبادی، آذرتاش آذرنوش، احمد بادکوبه هزاوه صفحات 57-72
    قصه گویی پدیده ای است اجتماعی که در جامعه عرب جاهلی رواج داشت. قصه گویان در شب نشینی های خود به بازگویی روایت های قهرمانان قبایل خود و داستان های ملوک یمن می پرداختند. در دوره اسلامی با توجه به تشکیل حکومتی دینی، قصه پردازان مسلمان، داستان های قرآنی را با آمیزه هایی از سخنان اهل کتاب و اقوام ایرانی، بابلی و یونانی همراه با وعظ و تذکیر نقل می کردند. قصه گویان برای نقل داستان های قرآنی که در قرآن کوتاه و مختصر آمده است، شیوه های متعددی به کار می بردند. بسیاری از این داستانها به طور کامل در تورات آمده است؛ از این رو برخی از قصه گویان مستقیما از خود تورات استفاده می کردند و برخی دیگر برای تکمیل داستان های خود به اهل کتاب مراجعه می نمودند. بعضی از قصه گویان نیز داستان ها را از تورات اخذ کرده و با ایجاد تغییر در جزئیات، به آنها صبغه اسلامی می دادند. همچنین قصاص از ساخته های ذهنی خود در تکمیل داستان ها استفاده می کردند.
    کلیدواژگان: داستان، قصه گو، موعظه، داستان های قرآنی، اسراییلیات
  • فاطمه کاظم زاده، عبده عبود، سعید بزرگ بیگدلی صفحات 73-88
    رمان «قبل الرحیل» اثر نویسنده ی فلسطینی یوسف جاد الحق از مهم ترین رمان هایی است که به حوادث و وقایع پیش از خروج فلسطینی ها واشغال سرزمین هایشان توسط صهیونیست ها می پردازد. نویسنده در این رمان اطلاعات و دانسته های خود را به روشی هنرمندانه و زبانی زیبا ارایه نموده و آن را با تکیه بر مستندات تاریخی مهمی که درخصوص مراحل اشغال فلسطین در اختیار داشته مزین ساخته است. نویسنده «قبل الرحیل» ذهنیات عرب ها درباره دیگری را به تصویر کشیده است. مقصود از دیگری در این تحقیق که در مقابل «ذات» یا همان «خودی» قرار می گیرد، هر آن کسی است که به فرهنگ عربی منتسب نباشد.
    در این رمان نویسنده سیمای «غرب» و «یهود» را بیش از سایرین ترسیم کرده است. چنانچه تصویری خدشه دار و سیاه و منفی از انگلیسی ها، یهودیان ودیگر هم پیمانان شان در اشغال سرزمین فلسطین ارایه کرده است. دکتر جاد الحق همچنین سیمای ذات آگاه عربی را که در برخی شخصیت های داستان متجلی شده، ترسیم می کند وعوامل شکست عرب ها در بازپس گیری حقوق شان از یهودیان را به شیوه ای ادیبانه و زیبا بیان می کند.
    کلیدواژگان: تصویر شناسی، رمان، سیمای دیگری، خودی، یوسف جاد الحق، قبل الرحیل
  • محمد هادی مرادی، سیده فاطمه سلیمی صفحات 89-106
    پژوهش های معناشناختی بر این باور است که کلمات از معانی مشترک وضعی شکل می گیرند که هدف آن، اطلاع رسانی و تبادل اندیشه است سپس این کلمات در سیر تحولات معنایی، معانی عاطفی فردی را ایجاد می نمایند تا نقش اثرگذاری و بلاغی زبان شکل گیرد. اگر معانی را مجموعه ای از شبکه های شعاعی بدانیم، این مجموعه از یک مرکز و خطوط حاشیه ای تشکیل می گردد؛مرکز دایره، معانی ثابت وضعی را در بر می گیرد و خطوط جانبی متشکل از سایه ی معناها، معانی فرعی را به وجود می آورد. این معنا، زاییده ی ارزش های عاطفی و عناصر بافت بنیان در موقعیتی کاربردگرا است. معانی حاشیه ای، ابتکار نوینی به شمار نمی رود بلکه در پژوهش های کهن فقهی، اصولی، و به ویژه بلاغی با نام هایی همچون «معنای معنا»، «معنای دوم»، «پیرو» و «ضمنی» وارد شده است و تمامی این اصطلاحات مترادف مصطلحات امروزی همچون هامشی، إیحائی، إنعکاسی و حاشیه ای می باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا مسائل نظری دو دوره مورد واکاوی قرار گیرد:ابتدا به شناخت معانی ثانوی در تقسیم بندی های کهن و معاصر پرداخته سپس نتایجی از آن ارائه می گردد. مساله قابل تامل آنکه در مباحث نظری، تضاد به چشم نمی خورد، بلکه تنها نوعی اختلاف سلیقه وجود دارد که به خاطر گرایش های فکری متفاوت است. تمامی پژوهشگران در بیان ویژگی های بنیادین معانی فرعی با هم اتفاق نظر دارند که می توان به مواردی اشاره نمود: ارتباط معانی فرعی با عناصر عاطفی، تبلور آن از طریق سیاق زبانی و مقامی و نقش آن در وظیفه اثربخشی. روش کاربردی در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است که با استناد به منابع علمی ارائه شده است.
    کلیدواژگان: معانی حاشیه ای، (ثانوی)، عاطفه، دلالت إلقائی، قدرت تداعی، سیاق